لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
زمانه در دل خود می گریست و می گفت: سوختن در آتش قهر و غضب آسانتر بُوَد از غرق شدن در ب...
باغ در انتظار رویت خورشید قلب سبزش فسرد دیگر پرنده ای هم قدرت پریدن بر آسمان باغ را ندارد باغ بی قلب آسمان بی خورشید حتی دیگر چشمی برای نگاه هم شکفته نشد خنده بر لب...
کسی از شقایق عذرخواهی نکرد زمانی که طوفان دلش را شکست دلی داغدارتر از شقایق کجاست کجا رفت مهری که می جوشید و جاری شد و سیل گشت و رفت شقایق جفا را رها کرده است شقایق فراق را تاب آور...
رزهای آبی به زیر اشک ژاله ها نمناک ترند و ...
از کبوتران بی خبریم و هیچ نمی دانیم و نمی گوییم حتی با تردید کبوتران کی می آیند تا آنگاه دانا شویم به جها...
شانه ها در رقص غم لرزیده اند چشم ها در سوز غم باری...
زمانی که پرواز زیبا بود فراتر از پروانه ها را نشانه رفتیم خواست ما خوشبختی شمع ها بود که روشن نموده بودند صحن بزرگ پرواز را 2...
نگاه زیر باران دوچندان زیباست و دنیای جدید در هوایی نمناک در خیابانی خیس در سکوت...
باز نوبت تبسم پنجره ها نوبت خنده قناری هاست باز زمان رویش سبز یاس ها و لحظه به یاد ماندن یادگار...
چون باد در دشت و دمن رفتن به من آموخت...
من غریبم در سکوتی ناتمام رهسپارم در مسیری ...
به یاس نگاهی نخواهی کرد در زمانی که نمی توان رد آشنایی یافت از هر رنگ سرخی به یاد خون خواهی بود از هر سیاهی به یاد شب و از هر سکوتی نشان مرگ 5...
سکوت تو برهنه تر از درختان خزان زده است و خزان هم زمان خود را در تو گم کرده 5...
هر دستی که بلند شد سیلی نویی کاشت سایبانی را کند صورت سرخ شبنم زده ای را سخت کوبیده است ...
- قاصدک از چه خبر آوردی؟ - از روییدن یک غنچه، از خنده یک کودک - خوش خبر باشی قاصدک، اما، چه می جویی از مردم کور که تو را با همه روشنی ات گم کردند؟ - زیستن ساده، لطف های بی شمار، خنده های نامحدود - قاصدگ، تو که می دانی و خوب هم می دانی آنچه که خواسته ا...