- قاصدک از چه خبر آوردی؟
- از روییدن یک غنچه، از خنده یک کودک
- خوش خبر باشی قاصدک، اما، چه می جویی از مردم کور
که تو را با همه روشنی ات گم کردند؟
- زیستن ساده، لطف های بی شمار، خنده های نامحدود
- قاصدگ، تو که می دانی و خوب هم می دانی
آنچه که خواسته ای اندکی سخت است و مصیبت بار است
تو که می دانی خنده های مردم تا بتوانند به هم خندیدن
تا توانند دلی آزردن، تا توانند خاطری را نگران ساختن است،
قاصدک لطف مردم ناچیز است
هیچ دستی بهر نوازش یک کودک نیست.
1/1/82
نوشتن دیدگاه