مطالب نوشته شده در موضوع «خودم» (صفحه ۶)


12 دی هر سال...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

هر سال 12 دی ، روز تولدمه... تولد خودم مبارک. از عزیرانی که به یادم بودن، بهم تبریک گفتن صمیمانه تشکر می کنم...

ادامه مطلب

رویای نقل مکان به ساختمان جدید به وقوع پیوست

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

خداروشکر رویای نقل مکان به ساختمان  جدید به وقوع پیوست؛ اون هم بعد از ماهها انتظار... امروز 9 دی 1392 ، در واحد ، روز شلوغ و پر رفت و آمدی بود. اون هم به خاطر جابجایی ساختمان و اسباب کشی به محل جدید بود. امروز خیلی خسته شدم و دچار کمردرد. دوست داشتم سریعتر این کار انجام می شد اما به ساختمان جدید...

ادامه مطلب

دلم می خواست...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه
دلم می خواست...

دلم می خواست........ دلم میخواست زمین رو آبپاشی کنم ، بدی ها رو جارو کنم ، دست تموم بچه ها ، پر بشه از شکوفه ها.دلم میخواست وقتی همه همدیگه رو میبینن ، دلشون پر بشه از شادی ها . دلم میخواست کسی گرسنه سر رو بالش نذاره .کسی واسه بی پولی تن به هر خواری و ذلت نده.   ==== این مطلب در یکشنبه سوم مهر 1...

ادامه مطلب

چند توصیه لیزری

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه
چند توصیه لیزری

این مطلب شاید به درد دوستانی که صورتشونو لیزر کرده اند یا قصد دارند لیزر انجام دهند، بخورد. این افراد حتما به توصیه های پزشکشون توجه کنند. چتد دقیقه بعد از لیزر برای کم شدن سوزش صورتشون ، می تونن یک استامینوفن کدئین بخورن. خونابه های صورتتون رو به ارامی با گاز استریل پاک کنند. این افراد برای سه ...

ادامه مطلب

بعد از چند ماه...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه
بعد از چند ماه...

الان در حال چت کردن با یکی از دوستانم هستم. خیلی اتفاقی بود با یه "سلام خوبی؟" شروع شد. بعد از چند مدت. بعد از چند ماه احوالمو پرسید. اگه بگم دلتنگ شدم نمی دونم خودش باور می کنه یا نه. کاش میفهمید که چقدر دلتنگ ایشون بودم... حفظ رفاقت و دوستی خیلی هزینه بردار نیست. احترام به طرف مقابل خیلی هزینه...

ادامه مطلب

و چقدر باران هیجان آور است...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه
و چقدر باران هیجان آور است...

و چقدر باران هیجان آور است... استکانی چای ... منتظرت باشد که از زیر باران برگردی به اتاقت! *** و من چقدر امشب دوست داشتم تو بباری باران...

ادامه مطلب

پیامک عید غدیر 1392

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

  عباسنیا: عید را بهانه کنیم تا به همه کسانی که دوستشان داریم سلامی بکنیم و برایشان آرزوی سلامتی ... شاد باشی. عید غدیرخم مبارک. حسینی: محمد خاتم و مولا نگین است، علی آیینه ی عشق و یقین است، رهاورد غدرخم به عالم، ظهور حجت حق در زمین است.  عیدا... اکبر بر شما و خانواده محترمتان مبارک. میرعباسی: ق...

ادامه مطلب

31 مرداد

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

دیروز  31 مرداد 92 (پنجشنبه ) مرخصی گرفتم و بخاطر سرماخوردگی نرفتم سرکار و تو خونه استراحت کردم.   ساعت هفت و نیم ، هشت شب هم رفتیم به یکی از روستاهای اطراف ... روستای فریزمرغ (تلفظ صحیح و درست اسم روستا فریزمَرغ می باشد اما در بین عموم فریزمُرغ نلفظ می شود) هوای خیلی خوبی داشت ... شب ساعت یک بر...

ادامه مطلب

عمو مهدی و عمل جراحی

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

فردا صبح ساعت های 10 - 11 قراره قلب عمو مهدی را عمل کنند. انشاالله با شادی و سلامتی برگردن بیرجند. عمو حمید امروز از صبح پیش عمومهدی توی بیمارستان بودن... حتما خسته شدن... تلفن که کردم خداروشکر حال و روحیه ی عمومهدی خوب بود... امشب سر سفره شام بابا و من و مامان و خاله ام "امن یجیب" خوندیم... انش...

ادامه مطلب

آرامش روستا

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه
آرامش روستا

سلام. پیشنهاد می کنم اگه شرایط براتون مهیاست حتما سری به روستاتون بزنید و از آرامش اونجا بهره مند بشید. من و خانواده ام و مهمونامون روز جمعه و شنبه را در کلاته بازدید به سر بردیم. هوا عالی  بود. مثل همیشه خیلی خوش گذشت. چیزی حدود 30 نفر بودیم که تعطیلات را در این روستا گذراندیم. البته وقت نشد که...

ادامه مطلب

بوی خاک بارون خورده

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه
بوی خاک بارون خورده

امروز عید فطره.... همین الان داره بارون میاد. صدای بارون توی یه روز گرم تابستون (18 مرداد 1392) شنیدن داره... بوی خاک بارون خورده هم هیجان خاص خودشو داره... آسمون ابریه... الان حس خوبی دارم... خداروشکر بخاطر امروز زیبای ما. این هم دو تاعکس فوری از همین الا...

ادامه مطلب

یادم بمونه...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

دیروز روز خبرنگار بود. 17 مرداد 1392. مدیرکل به واحد اومدن و از همکاران تقدیر و تشکر کردن. حرکت مثبتی و موثری بود و امیدوارم در روزهای دیگر و به بهانه های دیگر شاهد حضور مدیران در بین خودمون باشیم. این روز پر بود از تبریک و شوخی های خبرنگاری... خداروشکر روز خوبی بود.   اما مساله ای که توجه منو ب...

ادامه مطلب

افطار در بیجار

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

دیروز شنبه 12 مرداد 1392 افطار با همکارا رفتیم بیجار. (یکی از مدیران واحد ما را دعوت کرده بود برای افطار) خیلی خوش گذشت. هوا هم عالی بود روستای بیجار هم قشنگ و تمیز بود. طرح هادی در این روستا اجرا شده بود و شرایط مطلوبی را بهره بردن از محیط روستا مهیا کرده بودند. خدا رو شکر ساعات خوب و خوشی را د...

ادامه مطلب

شربت گلاب

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

جاتون خالی... چنددقیقه پیش خاله ام برام شربت گلاب آورد. خوشمزه و خنک این سومین یا چهارمین باریه که خاله در ماه رمضان شربت گلاب درست می کنه. و به من که خیلی می چسبه   11 روزه که مامان رفتن گرمسار. اول برای مراسم سوم دختر عمه عزیزم رفتند تهران. بعد از آن هم قصد ده روز کردند و رفتند گرمسار. دلم برا...

ادامه مطلب

حال خوش

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

حال و هوای خوبی دارم خوب سرشار آرام   البته یه گوشه دلم، دلتنگم یه حس دلتنگی که اونم آرومه و همراه من   التم...

ادامه مطلب