مطالب نوشته شده در موضوع «خودم» (صفحه ۷)


!!!

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۴ دیدگاه

هرچی بزرگتر می شیم... دلتنگیهامون هم بیشتر و بزرگتر می ش...

ادامه مطلب

!!!

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

اگه یه وقتی عصبی و خسته بودین زیاد فکر نکنین بلند شین و برین به دوش آب سرد ...

ادامه مطلب

سوال های اضافه!!!

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۶ دیدگاه

سلام. وقت بخیر. یه چیزای کوچیکی هست که در نوع خودش هم باعث خنده می شود و هم اگر خیلی بی طاقت و عصبی باشی باعث اعصاب خورد شدن می شه. چه چیزایی؟          خدمتتون عرض کنم من اسمشو گذاشتم "سوال اضافه". همونطور که اول هم گفتم بعضی اوقات باعث خنده می شن و بعضی وقتا اثر منفی میذارن ، این سوال های اضافه...

ادامه مطلب

یه نفره فقط یه نفره اما با شخصیت های مختلف و علایق متفاوت !

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۶ دیدگاه

 یه نفره فقط یه نفره اما انگار چند نفره!!! یه نفره اما با شخصیت ها  و علایق متفاوت! تو محل کار یه جور برخورد می کنه  /    تو محل کار بعدیش یه جور دیگه  / تو خونه یه جوره     /    با دوستاش یه جور دیگه س    /   تو مهمونی ، میمونی که چه حوریه! آرومه اما شیطونه --- شاده اما یه غمی داره--- استرس دار...

ادامه مطلب

پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

عکس هایی از روستای خوان

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۱ دیدگاه

چای با طعم آتیشی در اردوی "بهشت گمشده" روستان خوان

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۱ دیدگاه

 دیروز (جمعه) با همکارانم رفتیم اردوی تفریحی زیارتی روستای خوان. روستای خوش آب و هوا و زیبا. دیدنش رو به همه توصیه می کنم. اولین بار بود که به روستای خوان رفته بودم. خیلی خوش گذشت خدا روشکر. صبح ساعت 6 بیدار و آماده شدم که به مینی بوس برسم. (خیابان معلم - چهارراه بهداری منتظر بودن). حدود ساعت نه...

ادامه مطلب

دعا برای سلامتی دکتر معتمد نژاد

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

مدنی ست که در اخبار آمده است که حال دکتر معتمدنژاد پدر علوم ارتباطات خوب نیست... دعا می کنیم ایشان بهبودی و  سلامتی کامل یابند... الهی آمین ایشان از پنج ماه پیش دچار بیماری پارکینسون شده بودند که به دلیل تشدید این بیماری در حالت اغما فرو رفته اند و در حال حاضر در منزل بسر می برند. دکتر کاظم معتم...

ادامه مطلب

ایده ها و فرصت ها

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

 سلام. شب همگی بخیر. داشتن ایده یا ایده های نو خیلی خوبه. خوب که نه، عالیه. توی یه جریان خاص ایده سازی و ایده پروری قرار گرفتم. تعداد کارهایی که می شه انجام داد یدونه یدونه بیشتر می شه. اما هنوز برای به واقعیت رسوندنشون حرکتی انجام ندادم. می ترسم فرصت ها رو از دست بدم. امیدوارم خدا کمکم کنه و  ت...

ادامه مطلب

بعد مدتها...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

 دیشب بعد مدتها با خواهرای عزیزم رفتیم بیرون. البته برای انجام کار بانکی اما بانک تعظیل بود و ما هم رفتیم کافی شاپ. چون ایران به جام جهانی راه یافته بود خیابونها شلوغ بود؛ ما هم با تاخیر رسیدیم... همه چیز عادی بود اما اهمیت موضوع در اینه که ما خواهرا بعد از چندین و چند ماه رفتیم بیرون و با هم صح...

ادامه مطلب

سلام برزیل

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

سلام. دیشب تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران به جام جهاتی راه یافت. من که فکر نمی کردم ایران این بازی را ببره. اما شاهکار کرد و گل کاشت و بازی رو برد. کره جنوبی هم فکر نمی کرد ایران موفق بشه و بهشون گل بزنه. رضا قوچان نژاد توی یه شرایط خوب تونست خودشو صاحب موقعیت  کرد و تموم ایرانی ها رو خوشحال...

ادامه مطلب

کارهای پیش رو

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

 سلام. یه تصمیمی دارم که البته هنوز عملیش نکردم. باید روش فکر کنم. قرار گذاشتم با خودم که جدی تر به موضوع کاری خودم فکر و توجه کنم. یه برنامه کوچولو نوشتم برای خودم که باید انجام بدم. چندتا ثبت نام و فرم پر کردن و اعلام آمادگی کردن برای انجام کار و ... فعلا که دارم مدارکم رو پیدا می کنم و برای ف...

ادامه مطلب

استقبال دوستم

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۱ دیدگاه

 سلام. امروز چهارشنبه 22 خرداده. من روز دوشنبه 20 خرداد رفتم استقبال دوستم که از مکه اومده بود. مدت طولانی ای بود که ایشون رو ملاقات نکرده بودم. وقتی دیدمشون فهمیدم دلم خیلی براشون تنگ شده بوده. خداروشکر ایشونو دیدم. زیارتش قبول باشه انشاالله.

ادامه مطلب

درس های امروز

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۱ دیدگاه

 امروز توی دهنم سراغ چندنفر را گرفتم! و بهشون فکر کردم الان با خودم می گم: فکری که همیشه درگیر فکر به دیگران باشه، چقدر فرصت می کنه به خودش فکر کنه؟ خودم هم کم آوردم از بس فکرم سراغ بعضی ها را می گیره... **** چند روزه که سرم شلوغ شده دوباره. کارهام زیاد شده. زود خسته می شم و از کوره در میرم. الب...

ادامه مطلب

بازگشت مامان از کربلا

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

 سلام. شب بر شما خوش دیشب مامان از کربلا اومدن. رفتیم فردوگاه و کلی خوش گذشت اونجا. هیجان قشنگی داشت. خداروشکر که مامان به سلامتی و خوبی رسیدن. از دیروز ظهر ما داریم مهمونداری می کنیم.الان هم خیلی خسته ام و کمرم درد می کنه. این چند روز خیلی خوش گذشت جای همگی خالی. موفق باشید و ش...

ادامه مطلب