مطالب نوشته شده در موضوع «حرف های سپید شاید هم آبی» (صفحه ۷)


نقاط ضعف شما چیه؟

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

نقاط ضعف یعنی چی؟ تاحالا به نقاط ضعف خودتون فکر کردین؟ یا از افراد دیگر پرسیدین که شما چه ضعف هایی دارید؟ من که به این موضوع فکر کردم. اما از کسی نخواستم نقاط ضعف منو بگن. من اغلب اوقات به نقاط قوت خودم فکر کردم و زیاد به این موضوع توجه نمی کنم که دیگران چه نظری درباره من دارن. البته نکته مهم ای...

ادامه مطلب

آزمون فردا...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

سلام دوباره منو پذیرا باشید. انشالا در سلامتی و بهروزی هم بسر ببرید. فردا پنجشنبه 19 بهمن - آزمون کارشناسی ارشد داریم. امسال اصلا برای آزمون آماده نیستم. می خوام برم خودمو تست بزنم! آزمون علوم ارتباطات اجتماعی ، رشته ای که دوسش دارم اما واسه موفقیت در آن تلاشی نکردم... معلوم نیست کی از این موضوع...

ادامه مطلب

خداحافظ همکار

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

سلام. شب همگی بخیر. دیروز یکی از همکاران مثبتمون از واحد رفت. به همین مناسبت یه جلسه خداحافظی ترتیب داده شد. این موضوع خیلی مهمه که وقتی از جمعی و گروهی خداحافظی می کنید پشت سرتون چی می گذره. این وقتی از این محیط دور می شین و می رین برای خودتون همکارا و دوستا و رئیس و مدیر و بقیه آدما ، چی می گن...

ادامه مطلب

باران و ایمیل...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

وقتی بارون میاد حس خوبی به خیلیا دست می ده... خیلی ها مهربون میشن.. خیلی ها شاعر میشن... خیلی ها شاکر میشن... خیلی ها میخندن... خیلی ها دور هم جمع می شن... خیلی ها هم هستن یاد خاطره هاشون میکنن... که منم یکی از همون ها هستم...   "باز باران بارید،  خیس شد خاطره ها     مرحبا بر دل ابری هوا    هر ک...

ادامه مطلب

گرفتاری...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

سلام. وقت همگی بخیر. چند روزی هست که خیلی خسته ام. شرایط باب میلم پیش نمیره. یجور پیچ خورده توی کار و زندگیم... به دلایل کاملا مشخص(که ذکر نمیکنم) از آرامش حاکم بر خونواده ام کاسته شده... البته این طور که پیش میره شاید... البته شاید شاید شاید شاید هفته دیگر از این ماجراهای پیش آمده ناخوشایند بگذ...

ادامه مطلب

کلمه "عنصر" شما رو یاد چی میندازه؟

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

سلام وقت همگی بخیر کلمه "عنصر" شما رو یاد چی میندازه؟ دو سه روز پیش توی واحد یه جلسه مهم داشتیم با حضور تعداد زیادی از همکاران (چند نفر مرخصی بودن) وگرنه حضور برای همه الزامی بود. حالا توی این جلسه کاری که بحث انتقاد به واحد مطرح بود یکی از همکارام از کلمه "عنصر" استفاده کرد. یه دانشجوی شیمی با ...

ادامه مطلب

تاریخ انقضا

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

تاریخ انقضا چیز خوبیه... خیلی معرکه است... وقتی بخوای یه بسته شکلات بخری، نگاه میکنی ببینی احتمالا فاسد که نشده ... تاریخ انقضاش که نگذشته ... اونوقت دست تو جیبت می کنی و پولشو پرداخت می کنی و لذتشو می بری. حالا کاش برای بعضی چیزهای دیگه هم تاریخ انقضایی وجود داشت. مثلا چی؟ خدمتت عرض می کنم. مثل...

ادامه مطلب

سوال - جواب - حرف - نصیحت - نمیدونم این مطلب خیلی قر و قاطیه

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

بعضی تصمیم ها باعث پشیمونی آدمها می شه - امیدوارم هیچ کس توی تصمیمها و انتخابهاش اشتباه نکنه... الهی آمین فکر می کنم بعضی از خانم ها توی ارتباط با همسراشون جوری رفتار می کنن که انگار اون مرد ، کنترل کننده شونه! و متاسفانه بعضی از آقایون هم حد و اندازه خودشونو نمی شناسن و پیش میرن...تجسس توی حریم...

ادامه مطلب

خط پایان یه رفاقت...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

سلام. ما دیشب از بی خبری از رفیقمون نوشتیم. واسه همین هم همون دیشب بهشون ایمیل زدم و جویای حالشون شدم... در واقع دلم تنگ شده بود وگرنه واسه دردسر و مزاحمت نبود... امروز هم ساعت حدود یازده و نیم بود (موقع اذون ظهر - تو محل کارم) با این خانم تماس گرفتم که فقط بپرسم حال و احوالش چطوره... دو سه دقیق...

ادامه مطلب

بی خبری

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

به خاطر اتفاقی که افتاد و حسادتی که به وجود اومد و من نفهمیدم در کدوم یکی از پیام ها یا ایمیل هام موضوعی وجود داشته که باعث برانگیختن حسادت و ناراحتی شخصی بشه............ از رفیقم بی خبرم.... من این بی خبری رو اصلا دوس ندارم.... واقعا می ترسم دوستمون رو اذیت کنم اگه باهاش تماس بگیرم یا مثلا پیام...

ادامه مطلب

چند روزی هست که دارم فکرمیکنم به خودم

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

چند روزی هست که دارم فکرمیکنم به خودم. به خود خودم. به اینکه چی دوس دارم. چی دوس ندارم. همینطور به برنامه ها و کارهایی که باید انجام بدم هم فکر می کنم. چیزهایی که به ذهنم رسید (فکرای خرده ریزه مو اینجا نوشتم: 1- 30دی امتحان فرانسه دارم 2- چک ضمانت آبجی رو از موسسه (...) بگیرم 3- از شرکت اینترنتی...

ادامه مطلب

زلزله در زهان

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

دیشب حدود هشت و نیم بخش زهان شهرستان زیرکوه استان خراسان جنوبی لرزید... بیساری از مردم بی خانمان شدند.... شش نفر کشته و حدود سیزده یا دوازده نفر هم مصدوم شدند... محصولات کشاورزی (به خصوص زرشک های چیده شده ) و دامهای مردم زیر آوار ماندند... امدادرسانی از همان دقیقه اول آغاز شد... گروه های بسیج، س...

ادامه مطلب

امروز تو سازمان اتاق فکر داشتیم...

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

امروز بعد از برگشت از باشگاه با تاخیر نیم ساعته اولین اتاق فکر واحد رو برگزار کردیم... البته خیلی از همکارا نبودن... آفیش بودن... خدا رو شکر برگزار شد و به تبادل نظر درباره سوژه های چهار نفر از همکارا پرداخته شد... جای خود حاج آقا توی این جلسه خیلی خالی بود... به این خاطر که این جلسات با تاکید خ...

ادامه مطلب

نمایشگاه کتاب1

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

امشب رفتم نمایشگاه کتاب... به یاد چند سال پیش افتادم که با مرجان خانم بعد از انجام کارهای دفتر می رفتیم نمایشگاه.  نمایشگاه امسال اصلا کیفیت سه سال یا دو سال پیش رو نداشت... امشب که شلوغ هم بود... رفتم به نگاهی به غرفه ها و کتابها انداختم و اسم کتابها و غرفه هایی که نظرمو جلب کردن یادداشت کردم.....

ادامه مطلب

شبهای اینترنتی

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

چند شبی هست که با اینترنت بیشتر کا رمی کنم... اونم به خاطر صفحه هفت روزنامه ست... دنبال خبر و مطلب و شعر و هر چیزی که به درد بخوره و به دلم بشینه، می گردم... نمی دونم چقدر امسال صفحه هفت (فرهنگ و ادب) از سالهای قبل متفاوت تره ... من که خیلی سعی کردم تفاوت و خلاقیت ، در این قسمت از روزنامه که دست...

ادامه مطلب