دوست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
- شریفی
در پاسخ به دوستی که در انتظار پاسخی از من درباره «حق دوستی» است می خواهم بگویم: هر چه فکر می کنم، می بینم سخت است نهایت حق دوستی را ادا کرد. سخت تر آن است که در شرایط و زمانه ای به سر ببری که آنقدر سرگرم خودمان هستیم که وقتی برای خانواده ماه مداریم دیگر چه برسد به دوستان...
در زمانی به سر می بریم که همه چیز را با پیامکی پاسخ می دهیم و به خیال خود وظیفه مان را نسبت به دیگری به خوبی انجام داده ایم...
دوره ای را پیش رو داریم که به نظر می رسد تنهایی مان بیشتر شده است؛ دور شدنمان از همدیگر بیشتر شده است؛ در زمانه ای که فرصتی باقی نمی ماند که به دیدار اقوام و خویشان و دوستان برویم...
از موضوع اصلی (همان حق دوستی) نمی خواهم دور شوم؛ حیفم آمد حرفهایم را با شما در میان نگذارم. بهرحال می خواهم بگویم کاش باهم بودنمان را بیشتر قدر بدانیم.
خواستم درباره حق دوستی بگویم: دوستی حرمت دارد؛ دوستی ارزش دارد. دوستی حق است و دوستان نسبت به هم حقی دارند.
از قدیم گفته اند که یافتن دوست آسان است اما نگهداری از دوستان سختتر است... پس برای ماندگاری بیشتر دوستی، دوستان باید نسبت به هم صادق باشند. باید راهنمای هم باشند. باید بدانند در دوستی، حسادت معنا ندارد؛ که اگر اینطور باشد آخر عاقبتی ندارد. تصورش هم نازیباست اگر در دوستی حسادتی دیده شود.
خوب که نگاه می کنیم، می بینیم در رابطه دوستان، هیچ قرار و قرارداد و قول و قولنامه ای وجود ندارد، اما هیچ کس هم بر حقی که بر گردن دوستان است شکی ندارد...
حق دوستی حتما جزیی است از حق الناس و آنچه که باید مدنظر باشد همه ی ما باید از غرور و حسادت و خودخواهی خود دست برداریم و برای زندگی خوب در کنار همدیگر از خود فداکاری و گذشت نشان بدهیم...
دوستان حق دارند راهنمای هم باشند، حق دارند راه درست و مناسب را برای رسیدن به هدف را نشان دهند. دوستان حق دارند از اعتماد به همدیگر برخوردار شوند. حق دارند نشاط و شادی را به هم هدیه دهند. دوستان حق دارند که همدیگر را از فضای منفی گرایی و افسردگی برهانند.
یا حق...
نوشتن دیدگاه