سلام. بعد از چند روز غیبت اومدم. تاخیرم هم به خاطر اشکال در سیستمم بود. دیروز لپ تاپ رو بردم پیش یکی از همکارانم و مشکل حل شد. تو این چندروز (حدود چهل روز) موارد زیر اتفاق افتاد:
1. توی محیط کار ، مسوولیتم تغییر کرد. رفتم طبقه دوم. کارم حساستر شد .
2. همسر عموم تصادف کردند و چندروزی در بیمارستان بستری بودند و من و اعضای خانواده ام چندروزی رو در بیمارستان شیفت بندی کرده بودیم و مراقبشون بودیم. خداروشکر به خیر گذشت. الان هم در خونه بستری هستند. شکستگی لگن و پا عوارض این تصادف بودند. انشاالله زودتر خوب بشن. به خاطر بستری طولانی مدت مهناز جان خسته و کسل شده است...
3. چهارم اردیبهشت تولد دوست و خواهر گرامی من خانم محمودی ؛ پنجم اردیبهشت تولد شهریار عزیز خواهرزاده گلم ؛ ششم اردیبهشت تولد آناهیتا جان برادرزاده عزیزم بود. به هر سه عزیز تبریک می گم.
4. روز زن رو پشت سر گذاشتیم. آبجی به خاطر شغل و مسوولیتشون روزهای سخت و پرکاری رو خداروشکر با موفقیت پشت سر گذاشتند. جشنواره خاطره انگیز، نمایشگاه جالب، دیدارها، یازدیدها و ... به خوبی انجام شدند.
5. روز زن آقای مدیرکل از همه بانوان سازمان تقدیر کردند. از حضورشون در بین همکاران تشکر می کنم. هدایای جالب و مجسمه زیبا و لوح تقدیر و کارت هدیه ، سورپرایز اقای مدیر کل بود؛ ممنون.
6. دیروز که برای تعمیر لپ تاپ رفتم پیش دوستان خوب و قدیمی خودم، حاج آقا منو شرمنده کردند و کارت هدیه ای رو به مناسبت روز زن بهم داند. این هدیه برای من خیلی ارزشمند بود. به خاطر اینکه هنوز در خاطرشون بودم و من رو هم به حساب آورده بودند بعد از حدود 2 سال که از اون فضا اومدم بیرون. حتی اگر یه پاکت خالی هم بهم می دادن باز هم ازشون ممنون بودم بازهم خوشحال می شدم. خیلی ازتون تشکر می کنم.
7. امروز دوست عزیزم خانم مهری خلیلی در پیامکی بهم خبر خوب انتشار کتاب دومشون رو دادند. برای دوست خوبم آرزوی بهترینها رو دارم. قراره برام کتابهاشونو بفرستند. از این ایشون هم تشکر می کنم که منو هنوز به خاطر دارند.
نوشتن دیدگاه