تبر کار خودشو کرده حالا هر کار کنه هیچی نمی تونه جای خالی اون تیکه که حالا دیگه نیست رو بگیره ...
هر جور که فکر کنی راهی برای جبران وجود نداره!
تفاوت زیادی بین دوستی تبر و درخت به نظرم میاد. مثل خیلی از دوستی ها و رفاقتهای ما آدمها... خیلی از ماها نقش تبر رو بازی می کنیم و خیلی ها نقش درخت...
هیچ چی جای خالی اون تکه شکسته ی قلب و دلو آدمو نمی گیره...
دلی که شکست ، شکسته... درختی که قطع شد، قطع شده...
نسلی باید بگذره که یک نهال ، به یک درخت تنومند تبدیل بشه...
حالا باید هیزم شکنها، بین تبر و درخت یکی رو انتخاب کنن.بین فقر و غنا... بین پول و بی پولی... بین امروز و آینده... بین خوشی خانواده و دلتنگی خودش...
نوشتن دیدگاه