سلام. وقت بخیر. فردا صبح ساعت شیش ، شیش و نیم مامان میرن فرودگاه که برن بسلامتی زیارت حرم امام حسین (ع) و حرم حضرت ابوالفضل(ع)، انشاالله. این سفر شاید خیلی عادی و معمولی باشه برای نعداد زیادی از ما آدما. اما خدا خودش می دونه که چقدر برای مامان مهمه. این سفر زیارتی یکی از اون آرزوهای مامانه. خدا رو شکر که داره به وقوع می پیونده... امیدوارم من هم اونقدر مومن و با ایمان و درست و حسابی باشم که یه روزی برم کربلا.
فردا هردو آبجی من می رن تهران. یک نفر برای بحث کاری و یک نفر برای عیادت دخترعمه ام. امیدوارم حال دخترعمه ام خوب بشه و از بستر بیماری و سرطان به زودی بلند بشه و به زندگی عادی و معمولی خودش برگرده. امیدوارم کار آبجیم هم درست بشه و با خوشحالی برگرده...
خدایا امیدوارم تا روز جمعه خانواده ام خبرهای خوبی رو بشنون و من شادی شونو ببینم
امشب دعای توسل خوبی خوندیم ... با حضور مهمونایی که برای خداحافظی با مامان اومدن خونمون. برای خیلی ها دعا کردم... که انشاالله دعاهام قبول بشن...
امشب یه اتفاق خوب دیگه هم افتاد... دوست خوبم به من یک کتاب هدیه داد: قدرت برنامه ریزی {طرح پرواز} برایان تریسی - مترجم یلدا بلارک //// برای مامان هم کتاب مفاتیح الجنان آوردن.. دستشون درد نکنه...
خدا به همه خیرشو برسونه و شاد باشیم از آنچه برامون پیش میاد. آمین.
نوشتن دیدگاه