تک بیت هایی از فرخی یزدی

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

شب که دربستم ومست ازمی‌نابش کردم

چرخ اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

فرخی یزدی

***

زندگی   کردن  من مردن  تدریجی بود

آن چه جان کند تنم عمر حسابش کردم

فرخی یزدی

***

قسم به عزت و قدر و مقام آزادی

که روح‌بخش جهان است، نام آزادی

به پیش اهل جهان محترم بود آن‌کس

که داشت از دل و جان، احترام آزادی

فرخی یزدی

***

شب که در بستم و مست از می نابش کردم

ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

فرخی یزدی

***

رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع

با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

فرخی یزدی

***

عشقبازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت

جان شیرین را فدای شیرین کرد و رفت

فرخی یزدی

***

رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع

با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

فرخی یزدی

***

در دفتر زمانه فتد نامش از قلم 

هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

***

از جلوه ی طاووسی این خلق بترسید

 کز راه دو رنگی همه چون بوقلمونند

***

هر خیانت که بشر میکند از سیم وزر است

 کاش از روز ازل درهم و دینار نبود

***

 به نزد اهل جهان محترم بود ان کس

 که داشت از دل وجان احترام ازادی

***

غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد

خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم

فرخی یزدی

***

رخت بر بست ز دل شادی و هنگام وداع

با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

فرخی یزدی

***

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم

آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

فرخی یزدی

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه