اگر میخواهید مردم رهبری شما را بپذیرند و یک لیدر موفق باشید بخوانید. پاسخ را باید در خصوصیات شخصیتی اشخاص جستوجو کرد.
ازجمله مواردیکه در لیست رهبران خبره به چشم میخورد ، عبارتند از:
تمرکز (Focus):
چگونه میتوان هوش و حواس خود را روی یک نقطه متمرکز کرد و رهبری کارامد و موثر شد؟ این دری است که با دو کلید باز میشود:
الف) تعیین اولویت
ب) تمرکز
وقت و انرژی خود را چگونه صرف میکنید؟
· 70 درصد بر نقاط قوت خود تکیه کنید.
· 25 درصد دنبال چیزهای نو باشید (رشد یعنی تغییر)
· 5 درصد مراقب ضعفهای خود باشید (هرکسی ضعفی دارد که باید از آن آگاه باشد. راه این است که پیآمدهای آنرا به حداقل ممکن برساند)
گوش دادن (Listening):
رهبر خوب، زیردستان خود را تشویق میکند تا چیزی را به او بگویند که نیاز به داشتن آن دارد، نه چیزی را که خوشایند است. پیتر دراکر، پدر مدیریت آمریکا معتقد است 60 درصد مسائل مدیران، ناشی از ارتباطات غلط است این درحالی است که بیشتر مسائل ارتباطی، ناشی از گوش ندادن است.
در گوش کردن دو منظور دارید:
الف) ارتباط با مردم
ب) باخبر شدن از چیزی که از آن خبر ندارید.
گوش خود را در برابر این اشخاص باز کنید: زیردستان، مشتریان، رقبا و مرشدان.
شور و شوق (Passion):
در بین عواملیکه راز کامیابی آدمهای موفق را به خود اختصاص دادهاند، نقش شور و شوق و عشق از چیزهای دیگر بیشتر است.
چه چیز باعث میشود آدمهای بهظاهر معمولی به توفیقهای بزرگ دست یابند؟ پاسخ: شور و شوق و عشق.
اگر زندگیتان با عشق و علاقه آمیخته نباشد، کار رهبری تان دشوار میشود. حقیقت این است که نمیتوانید کاری را که به آن عشق و علاقه ندارید به سرمنزل مقصود برسانید.
نگرش مثبت (Positive Attitude):
انسان موفق کسی است که با آجرهایی که بهسوی او پرتاب کردهاند بنای محکمی بسازد. بهمنظور درک بیشتر معنای مثبت بودن، به موارد زیر بیاندیشید:
نگرش شما دست خود شماست: آخرین آزادی ما انسانها این است که نگرش خود را در هر شرایطی، خود انتخاب کنیم.
نگرشتان حاکم بر اعمال شماست: ابزار برنده، نگرش شماست نه استعدادتان.
آدمهای شما آیینهی نگرش شما هستند: به خود شما بستگی دارد که چه کسی را جذب کنید.
· حفظ نگرش خوب از بازیابی آسانتر است.
مشکلگشایی (Problem Solving):
این یکی از جاذبههایی است که صف برندهها را از بهانهگیرها جدا میکند. رهبرانی که در حل مشکلات کفایت و درایت دارند، از پنج صفت برخوردارند:
· مشکلات را پیشبینی میکنند.
· حقیقت را میپذیرند.
· تصویر بزرگ را میبینند: بیشتر افراد موانع را میبینند، کسانی هم هستند که اهداف را میبینند.
· هربار با یک مساله ، روبهرو میشوند: اگر با مسائل فراوانی روبهرو شدید، آنها را یکبهیک حل کنید.
· از اهداف اصلی خود دست نمیکشند.
روابط (Relationships):
مردم وقتی به دانایی شما اهمیت میدهند که بدانند به آنها اهمیت میدهید. توانایی کارکردن با مردم و برقراری ارتباط، پایهی اساسی رهبری موفق و موثر است. چه میتوان کرد که حسن ارتباط برقرار شود؟
با هرکس باید به اقتضای خصوصیات او رفتار شود، نه اینکه تفاوتهای اشخاص دیده نشود (انعطافپذیری رهبران).
- قلب رهبری داشته باشید و مردم را دوست بدارید.
رهبر کسی نیست که ادعای رهبری داشته باشد، رهبران با دیگران احساس همدلی دارند و دلشان میخواهد قدرتهای مردم را ببینند نه ضعفهایشان را.
امنیت خاطر (Security) :
رهبران متزلزل برای خود، زیردستان خود و سازمانی که هدایت آنرا بهدست دارند، خطرناکند، زیرا ضعف یا خطای دیگران را صد چندان میکنند.
بیاموزید! (Teach ability):
اگر به رشد سازمان خود علاقمند هستید، باید هرروز چیز تازهای بیاموزید.
رشدتان میگوید که چه کسی هستید.
اینکه چه کسی هستید، تعیین میکند که چه کسانی را جذب کنید.
اینکه چه کسانی را جذب میکنید، توفیق سازمانتان را رقم میزند.
آینده نگری و قوهی تشخیص (Vision):
آینده از آن کسانی است که امکانات را پیش از آنکه آشکار شوند، میبینند.
آینده نگری برای رهبر همه چیز است، زیرا راه را به او مینمایاند، هدف را ترسیم میکند، آتش درون را شعلهور میسازد و او را به جلو میبرد.
خدمتگزاری (Serventhood):
رهبر واقعی به مردم خدمت میکند و در راه خدمت به مردم هر بهایی را میپردازد. قانون تفویض اختیار میگوید که فقط رهبران استوار و برخوردار از امنیت خاطر هستند که به دیگران قدرت و اختیار میدهند، اینهم درست است که فقط رهبران برخوردار از احساس امنیت هستند که از در خدمتگزاری وارد میشوند.
صداقت (Honesty):
اقدام (نه فقط حرف) که نمایانگر صداقت، اعتماد، عدالت، اخلاقیات و استانداردهای بالای اخلاقی و در واقع نشانههای حیاتی یک رهبر خوب است. توماس جفرسون میگوید: زمانیکه کاری انجام میدهید، گرچه ممکن است جز برای خودتان آشکار نشود، از خود بپرسید اگر همهی نگاهها به سمت کار من باشد، چگونه عمل میکنم؟ کارکنان همیشه درحال نگاه کردنند و رهبران واقعی کار درست را انجام میدهند.
توانایی و قابلیت (Competence):
این ویژگی مواردی ازقبیل هوش و ذکاوت، دانش، آموزشهای رسمی، حتی تجربه را دربردارد. عملکرد و نتایج مطلوب در موقعیتهای مختلف و با تیمهای مختلف، نمایانگر وجود توانایی و شایستگی است.
پاداش و شناخت (Recognition & Rewards) :
نقل قولی از شهریار نوشتهی نیکولو ماکیاولی است که میگوید: یک رهبر باید نشان دهد که طرفدار استعداد و در واقع شناخت افراد بااستعداد و محترم شمردن آنهایی است که در هنرهای خاص عالیترینند. یک رهبر واقعی در عملکرد، عالیترین است. یک رهبر میتواند پاداش پرسنل را با سؤال کردن از خود آنها تعیین کند، این امر اثربخشی بالایی دارد.
مسوولیت (Responsibility):
هر توفیق بزرگی ایجاب میکند که مسوولیت بپذیرید. در تحلیل نهایی، صفت مشترک همهی آدمهای موفق، توانایی آنها در قبول مسوولیت است. نگاهی میاندازیم به صفات اشخاصی که مسوولیت را میپذیرند:
کار را انجام میدهند: اگر خواهان توفیقی بیشتر و برانگیختن حس احترام پیروان خود هستید کار را از خود بدانید، خواهید دید که تا کجا پیش خواهید رفت.
از هیچ کاری روی برنمیگردانند: آدمهای مسوول، لب به اعتراض نمیگشایند، نمیگویند این کار، کار من نیست. آنها هر کاری را که پیش آید انجام میدهند تا کار سازمان راه بیافتد.
تعالیخواه هستند: اگر کمتر از توان خود کار کنید دچار فشار روحی میشوید، هدف خود را متعالی بگیرید، احساس مسوولیت خودبهخود ایجاد خواهد شد.
در هر شرایطی کار خود را به نتیجه میرسانند: اگر سودای رهبری در سر دارید، باید عملکرد خوبی نشان دهید
نوشتن دیدگاه