محمد تقي بهار در شب دوازدهم ماه ربیع الاول سال 1304 هجری قمری مطابق با روز پنجشنبه 29 دسامبر 1886 میلادی در مشهد کودکی چشم بعرصه جهان گشود که نامش را محمدتقی نهادند.
پدر او میرزا محمدکاظم صبوری معاصر ناصرالدین شاه قاجار بود ودر دربار وی لقب ملک الشعرائی داشت. وی از فرزندان میرزا احمد صبور برادر زاده فتحعلیخان صبا ملک الشعرای دربار فتحعلیشاه قاجار بود ودر سرودن اشعار قصیده وقطعه و غزل توانائی و استادی فراوان داشته است جد بهار، حاجی محمدباقرکاشانی در جوانی به خراسان رفت و پدر بهار درمشهد تولد یافت.مادر محمدتقی بهاراز یک خانواده تاجر از گرجستان واز مسیحیان قفقاز بود که در جنگهای ایران و روس بوسیله نایب السلطنه وقت ایران، عباس میرزا به اسارت به ایران آورده شده بود.
محمدتقی بهارتحت سرپرستی پدری شاعر پیشه و فاضل و مادر مهربان ودر محیطی آرام وساکت بخوبی پرورش یافت و بزرگ شد. استاد از کودکی علاقه عجیب و فراوانی به گل و نقاشی داشت، پدر گل پرورش می داد و وی آنها را از باغچه و گلدان می چید وحتی یکروز بخاطر چیدن گل از پدرش کتک مفصلی خورد وبعد از آن دست به گل نمی زد.
بهترین هدیه و تعارف برای او گل بود و خاله وی هرگاه به دیدنش می آمد چندشاخه گل زنبق و یاس به وی هدیه می کرد واوبقدری خوشحال می شد که به خاله اش لقب«خاله گل دار» داده بود.محمدتقی بدون پروا و هراس و واهمه ای به روی هرچه دستش می رسید نقاشی می کرد، حتی یکروز روی طوماری که دستور منصب و مقام وئ موجاب پدرش بود و مهرناصرالدینشاه درپای آن آن طومار بود خط خطی کرد و نقاشی نمود. از روی تصاویر شاهنامه و نظامی نقاشیهای بسیار می کرد وبه گردش در کوه و کوهسار علاقه وافری داشت وبا دائی های خود به کوه سنگی و کوه خلج و کوه سنگتراشها در مشهد جهت کوه پیمائی و گردش می رفت.وی از سن سه سالگی به مکتب رفت و قرآن و شرعیات و خواندن فارسی را نزد زن عمویش که معلم مکتب خانه بود یادگرفت. درهفت سالگی نزد پدرش به مطالعه پرداخت و اشعاری در همان بحروقافیه شاهنامه می گفت.محمدتقی درسن ده سالگی همراه پدر و مادر و خواهر شش ساله و برادر دوساله اش سفرهائی به کربلا و نجف و بیستون کرد. پس از مرگ ناصرالدین شاه و عهدمظفرالدین شاه چون اوضاع درباربهم خورده و اوضاع اصولاً مغشوش بود، پدرش صریحاً وی را از پرداختن به شعر و شاعری منع و بسوی تجارت رهنمون کرد ولی مگر ممکن است برای همیشه خورشید درپس ابرها پنهان بماند. باوجود این محمدتقی مدتی به دستور پدرش در دکان بلور فروشی که پدر و دائیش به شرکت بازکرده بودند کارکرد و حتی به اجبار در اوان بلوغ داماد شد ولی تجارت کار وی نبود.
وی ادبیات فارسی را نخست نزد پدر و ریاضیات و منطق را نزد میرزا عبدالرحمن شیرازی که از مشاهیر و مدرسین مشهور بود فراگرفت و معلومات ادبی فارسی وعربی را در محضر مرحوم میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری سیدعلی خان درگزی تکمیل نمود.
بهار تا سن 18 سالگی تحت نظر پدر دانشمند و اهل علم خود قرار گرفت و علیرغم ممانعت های پدر فن شعر و شاعری بقدری پیشرفت کرده بود که بحد نبوغ رسید.از وقایع عمده زندگی وی مرگ پدرش بود که در سال1322 هجری مطابق با 1904 میلادی اتفاق افتاد وبار مسئولیت های سنگین خانوادگی بردوش وی افتاد. پس از مرگ پدر منصب و مقام ملک الشعرائی از طرف مظفرالدین شاه به بهار جوان داده شد اوبا سرودن قصیده ای در روز سوم عید میلاد، در آستان قدس رضوی بعنوان ملک الشعرائی آستان هم مفتخر گردید.مهارت وی در شعر باعث شد که بوی تهمتهای زیاد وناروا بزنند. عده ای می گفتند اشعار پدرش را از برکرده است و گروهی می گفتند که مادرش این اشعار را می گوید ویا از شاعر دیگری است.ولی عاقبت بهار ثابت کرد کلیه اشعار را خود می گوید واین ذوق و قریحه اواست که چنین اشعار بدیع و جالبی بوجود می آورد. تخلص وی به بهار از میرزا نصرالله بهار شروانی گرفته شده است.
بهار در سال 1332 از سرخس، کلات و دره گز به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد. در دوره چهارم نیز از همین مناطق به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده گردید. در روز نهم آبان که قراربود مجلس برای انقراض سلسله قاجاریه رای دهد واعظ قزوینی مدیر روزنامه«نصیحت قزوین» که شباهت زیادی با ملک الشعراء داشت بجای بهار بوسیله تروریست ها که در اطراف مجلس بودند بطرز فجیعی کشته شد. بهار در سال1313 شمسی از سیاست کناره گیری کرده و بکارهای فرهنگی و ادبی پرداخت. محمد تقی خان بهار پس از کناره گیری از سیاست بیشتر ایام خود را به صحبت و دوستی با اهل علم و مطالعه و دانش می گذارند.ودر تاریخ ادبی و کتب قدیم و نظم و نثر به تالیفات مختلف پرداخت. دراین دوره شغل رسمی او استاد کرسی سبک شناسی در دانشکده ادبیات تهران بود و از سال1316 که دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تاسیس شد بهار درس سبک شناسی خود را درسه جلد برای دانشجویان دوره دکترای ادبیات فارسی تالیف کرد که بنام کتاب«سبک شناسی» یا«تاریخ شعر فارسی، معروف است بهار پس از چندی بکار سیاست مشغول شده روزنامه«نوبهار» را مجدداً دایر کرد.» و برای ششمین بار در دوره پانزدهم مجلس وکیل شد ودر موقعی که قوام السطنه نخست وزیر گردید بهار را به وزارت فرهنگ برگزید.
استاد ملک الشعراء بهار از دیرزمانی مسلول وعلیل المزاج شده بود. در سال 1327 رهسپار اروپا گردید ودر شهر«لزن» از شهرهای سویس اقامت کرد. محمدتقی ملک الشعراء بهار در ساعت8 بامداد روز شنبه اول اردیبهشت ماه سال 1330 شمسی مطابق با 21 آوریل سال 1951 میلادی ستاره زندگیش خاموش گردید. از آثار او می توان:
سبک شناسی در سه جلد، تاریخ احزاب سیاسی، یادگار زریران«که از پهلوی به فارسی ترجمه شده ، کنیزان سفید، دستور زبان فارسی، رساله در شرح حال مانی، دیوان اشعار و قصاید، تصحیح تاریخ سیستان، تصحیح ترجمه تاریخ طبری.»
پی نوشت :
محمدرضا زهتابی، شخصیت های نامی ایران، نشر پدیده، 1347.
نوشتن دیدگاه