ابوسعید ابی الخیر

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

شیخ ابوسعید فضل اله بن ابی الخیر محمد بن احمد مهینی از عرفا و محدثین اوایل قرن پنجم هجری و از پراکندگان عقیده و حدت وجود در خراسان می باشد که در سال 357 در مهنه واقع در ناحیه ی خاوران خراسان تولد یافت .

 پدرش پیشه عطاری داشت و دوستدار اهل تصوف بود و ابو سعید در مجالسی که پدر ترتیب می داد با مبادی تصوف اشنا شد ابی الخیر بعد از تحصیلات مقدماتی در مولد خود برای تحصیل فقه به مرو رفت و نزد ابو عبدالله الحصری که از فقهای معروف بود و از علم طریقت آگاهی تمام داشت شاگردی نمود سپس از مشایخ بزرگ عصر خود مانند شیخ ابو الفضل حسن سرخسی و ابو العباس احمد قصاب و ابو الحسن علی خرقانی کسب فیوضات معنوی کرد و سپس در نیشابور به خدمت ابو عبدالرحمن سلمی نائل شد  .

 

ابو سعید در عرفان به مقام ارشاد رسید و میان مردم نفوذ بسیاری به دست آورد در مجالس وعظی که ترتیب می داد .

 

 اشعار فارسی می خواند و می توان گفت که وی اولین است که افکار عارفانه را با شعر بیان کرده است در تفسیر ، حدیث ، فقه و ادبیات نیز اطلاع کامل داشت دو تن از نوادگان شیخ درباره ی او کتاب هایی نوشته اند یکی محمد بن منور که کتاب (( اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابو سعید )) را در شرح حال او تالیف کرده و دیگرکمال الدین محمد که در کتاب (( حالات و سخنان شیخ ابو سعید ابوالخیر )) شرح حال و گفتار او را بیان کرده است .

 

وفات شیخ ابو سعید در 440 در مهنه اتفاق افتاد در موقع بیماری از او پرسیدند که در پیش تابو تش از قران کریم چه خوانند گفت قرآن مجید بزرگتر از آنست که بر من بخوانند و این دو بیت کافی خواهد بود  .

 

بهتر از این در جهان همه چه بود کار

 

دوست بردوست رفت یار بر یار

 

آن همه اندوه بود و این همه شادی

 

آن همه گفتار بود و این همه کردار

 

هرمان اته:

 

در تاریخ ادبیات فارسی می نویسد :

 

می توان او را از مبتکران رباعی که در زاییده ی طبع ایرانی است دانست ابتکار او در این نوع شعر از دو لحاظ  است یکی از ان که وی اولین شاعر است که شعر خود را منحصراٌ به شکل رباعی سروده دوم آن که رباعی را بر خلاف اسلاف خود نقشی از نو زد که آن نقش جاودانه باقی ماند یعنی آن را کانون اشتعال عرفان وحدت وجود قرار داد این رباعی از اوست .

 

جانا به زمین خاوران خاری نیست

 

کش با من و روزگار من کاری نیست

 

با لطف و نوازش جمال تو مرا

 

در دادن صد هراز جان عاری نیست

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه