نظام الدين عبيدالله زاكاني از شاعران هجوسرا و سخنوران قرن هشتم هجري است كه در قريه زاكان متولد شد.سپس براي تحصيل بقزوين آمد وبعد به منظور تكميل تحصيلات خود از قزوين به شيراز رفت. عبيد در شيراز به مقامي عالي رسيد و از فاضلان و اديبان عصرخود گرديد. سپس به بغدادسفر نمود وبا خواجه سلمان ساوجي كه او هم از شاعران بنام بود ملاقات كرد. عبيدزاكاني مانند معاصرش حافظ شيرازي گرفتار ريا وتزوير و دوروئي مردمان آن زمان بود و چون نمي توانست حقايق را آشكارا به زبان آورد به سخنان خود جامه ي هزل و داستان پوشانده و حقيقت را در زير پرده بيان كرده است.
مولانا عبيد بنا به مقتضيات روزگار عده اي از پادشاهان و بزرگان معاصر خود را مدح گفته و نام آنان را با اشعاردلكش خويش جاويدان ساخته، از آن جمله است: سلطان اويس جلايري پادشاه عراق عرب و آذربايجان .مجموعه آثار عبيد كليات او مي باشد كه شامل قصايد، رباعيات غزليات، قطعات ، عشاقنامه، اخلاق الاشراف، صد پند، ريش نامه، رساله دلگشا، رساله تعريفات، موش و گربه، سنگتراش و فالنامه است. عبيد علاوه بر اشعار هزل اشعار جدي نيز دارد كه به سه هزار بيت مي رسد. وفات عبيد درسال772 هجري قمري اتفاق افتاده است.
از ريشنامه:
آدم تا دربهشت بود و ريش نداشت ملائكه اورا سجده كردند چون ريش برآورده ملائكه هرگز ريش نديده بودند آغاز ريشخند كردند. مسكين از انفعال بيرون جست وبه صحراي دنيا گريخت و بزحمت گرفتار شد.
گرريش را بدي بجهان در فضيلتي
اهل بهشت را همه دادي خداي ريش
معروفترين اثرعبيد منظومه موش و گربه اوست كه با بيت زير شروع ميشود:
اگر داري تو عقل و دانش و هوش بيابشنو حديث گربه و موش
نوشتن دیدگاه