صورت مطلق

نوشته شده توسط:محبوبه شریفی | ۰ دیدگاه

 

يك صورتي هست كه مقصوداين صورت جسماني واين هيئت ظاهري است امايك صورتي به معناي ارسطويي هست كه ارسطووقتي مي گويد صورت درمقابل ماده است اينكه مااصطلاحامي گوييم صورت ومي گوييم اهل صورت نباش ارسطوبه اين مي گويدماده ،آنوقت صورت نزدارسطوهمان جان است  وجهت وحدت هرچيزي به صورتش است هرچيزي كه تركيب شده ازماده،آن ماده جهت كثرت آن است چون به سبب آن ماده هزارچيزوصدملياردذره وبينهايت ذره است ،امابه سبب صورتش است كه مي گوييم يك قالي يا يك سمفوني،صورت عبارتست ازوحدت بخش عالم ماده  پس كمال هرچيزي به صورت آن است وهمينطوراين كمالات تعالي مي گيرند تابرسندبه صورت مطلق،هرقدرماده كمترمي شود معلوم ميشود به كمال نزديكترشده است وقتي نقاش نقشي مي كشد بعلت غلبه عالم معنا وصورت ديگر كسي پول كاغذورنگ آن راكه همان ماده آن نقش است راحساب نمي كند وماده درصورت محومي شود،تاوقتي كه ماده هنوزهست معلوم است كه صورت هنوزصورت كاملي نيست، اگر يك تكه آهن را پيچي دهيدواين كارراتكراركنيد تاجايي كه ازآهن لطافت يك طره زيبارابيافريد آنوقت آن قطعه رامي گذارنددرترازووبجاي آن طلامي دهند؛ آن صورت مطلق راارسطو مي گويد خدا،خداكسي است كه ماده نيست چون جهت قابليت هرچيزي را مي گويندماده وجهت كمال آن را مي گويندصورت ،چون اوكمال مطلق است هيچ ماده اي ندارد وهيولايي نداردوهيچ چيزي دراوبالقوه نيست وهمه چيزدراوبالفعل است، اگر انسان آن صورت مطلق را ببيندتمام مشكلات عالم برايش حل مي شود،فرض كنيديك مورچه اي روي يك قالي اي حركت مي كند هرلحظه برايش اشكال پيش مي آيدكه چرااينجاسفيداست و جاي ديگرسياه است؟اگرقراربودسفيدباشدچرااين طرفش سياه است اگرقراربودسرخ باشد چرا سفيداست؟اگرقراربودصاف باشدچرااينجاكج است اگراصل بركجي است چرابعضي جاها صاف است؟اگررنگ سفيدخوب است چرا اينجا سرخ است؟ولي وقتي آن يونيورسال فرم را ومجموعه اين قالي را مي بيند تمام اشكالاتش برطرف مي شودووقتي آن جان رامي بيندمي فهمدكه هركدام ازاينهادرجاي خودشان درست هستند

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه