اوّل: تذكّر عظمت كلام و علوّ مرتبه قرآن، همانگونه كه خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد:"اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مى فرستاديم، مى ديدى كه در برابر آن خاشع مى شود و از خوف خدا مى شكافد."((1))
دوّم: در وقت تلاوت، متذكر تعظيم صاحب كلام گردد و ياد آورد كه آنچه مى خواند كلام بشر نيست، بلكه كلام پروردگار جهانيان است.
يكى از اكابر دين، چون قرآن را از براى تلاوت گشودى، گفتى: "هذا كلام ربّى"((2)) و بيهوش گشتى.
سوّم: با حضور قلب و رقّت قلب تلاوت نمايد. و از حضرت صادق روايت شده است كه: "قارى قرآن، محتاج به سه چيز است: دلى خاشع و بدنى فارغ و مكانى خلوت ; زيرا هر گاه دل خاشع باشد، شيطان مى گريزد. و چون بدن از مشاغل فارغ باشد، دل متوجه قرآن مى شود و چون در مكان خلوت باشد، باطن او با خدا انس گيرد ; و در اين احوال ديگر بى واسطه در مناجات با پروردگار است."((3))
چهارم: تدبّر در معانى قرآن و اگر نتواند تدبّر كند مگر بر اينكه آيه را مكرّر بخواند، سزاوار آن است كه مكرّر نمايد. و حضرت امير در خطبه اى فرمودند:
"در قرآن انديشه و فهم بكار بريد كه قرآن بهار دلهاست."((4))
و از حضرت صادق منقول است كه فرمودند: "آكاه باشيد، قرائتى كه تدبّر و انديشه به همراه نداشته باشد هيچ خير و نفعى در آن نيست."((5))
پنجم: به محض تدبّر در فهم معنى ظاهر، اكتفا نكند ; بلكه سعى كند تا حقيقت معنى بر او روشن شود. و اسرار آن بر او منكشف گردد. و خود را از آنچه مانع فهم معانى قرآن است، نگاه دارد. و حضرت امير در خطبه اى فرمود: "آگاه باشيد، آنچه در گذشته واقع شده و داروى درد شما و نظم و انتظام امورتان - همه و همه - در قرآن است."((6))
ششم: هرخطابى كه در قرآن ملاحظه كند، چنان تصوّر نمايد كه خطاب به اوست و او مقصود از آن خطاب است.((7))
هفتم: از هر قصّه قرآنى پند و عبرتى بگيرد.((8)) خداوند متعال مى فرمايد: "اين قرآن، كتاب پر بركتى است كه به سوى تو فرو فرستاديم تا در آيات آن بينديشند و صاحبان مغز و انديشه از آن پند گيرند.
و حضرت امير در خطبه اى فرمودند:
"بدانيد هرگز راه رشد و هدايت را نمى شناسيد تا اينكه گمراهان را بشناسيد، و هرگز به عهد و پيمان قرآن وفا نمى كنيد، تا كسى را كه نقض عهد كرده و پيمان شكسته بشناسيد. و هرگز به كتاب خدا چنگ نمى زنيد، تا كسى كه آن را دور انداخته بشناسيد.((9))
هشتم:دل او متأثر شود به آثار آيات مختلفه. پس در هنگام تلاوت، به حَسَب هر آيه، حالات خوف، حزن و شادى، بهجت و بيم، اميد و دلتنگى، گشادگى از براى او حاصل شود.((10))
نهم: در تلاوت قرآن، حال او در ترقّى باشد، زيرا بر درجات تلاوت كنندگان، كه از غافلين نيستند و از مرتبه غفلت بيرون آمده اند افزوده گردد همانطور كه خداوند متعال مى فرمايد: "… و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى شود، ايمانشان فزونتر مى گردد…"((11))
دهم: پس هر گاه به آيه اى رسد كه مشتمل بر وعد و مدح نيكان باشد خود را از زمره ايشان نبيند.بلكه اهل صدق و يقين را از اهل آن وعده شمارد. و مشتاق باشد كه خدا او را به ايشان ملحق سازد. و چون به آيه اى رسد كه مشتمل بر مذمّت گناهكاران و مقصّرين باشد، خود را به نظر در آورد و چنان تصوّر نمايد كه خود مخاطب اين آيه است.((12))
كاظم مقدم 20/7/83
پاورقى
(1) «لو أنزلنا هذا القرآن على جبل لرأيته خاشعاً متصدعاً من خشية الله» (حشر:21)
(2) اين كلام پروردگار من است.
(3) مصباح الشريعة باب 14 ص97، با كمى تلخيص.
(4) نهج البلاغة خطبه 109
(5) وسائل الشيعه4:830
(6) نهج البلاغة157
(7) و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه.
(8) و يعتبرون بقصصه.
(9) نهج البلاغه خطبه 147
(10) و يرجون وعده و يخافون وعيده
(11) انفال:2
(12) حضرت على در وصف متقين مى فرمايد: «چون به آيه اى رسيدند كه مشتمل است بر تهديد و عذاب، گوشهاى دل خود را بر آن مى دارند و چنان پندارند كه صداى فرياد غرّيدن جهنّم به گوش هاى ايشان مى رسد.»(نهج البلاغه، فيض الاسلام خطبه 184)
نوشتن دیدگاه