دیگر به آمدن بهار بهانه نیست
جای چکاوک در قلب من خالی ست
زمانی که برای شکایت دیر است
حکمی بر زنده ماندن نیست
آنجا که غروب غم افزایی بر قلبم جاری ست
آخر چه از غربت خورشیدی خود حاکی ست
بدان که غربت هم جای مردن نیست
حاشا نکن، غمی که ناشی از هجری ست
نوشتن دیدگاه